من یک دختر جوردی و مامان کوچک زیبا را با ناله ای پر از شور کاشتم
مردی که روی مبل چرمی عاشق قهوه ای بود ، روی موهای چرمی قهوه ای ، که با صدای بلند آویزان بود و روی خروس خود نوشت. اما به زودی یک دختر دیگر به زوج پیوست که با دستان آنها را یاری کرد و سپس جای دوست خود جوردی و مامان را بر روی پوست خراش گرفت.