Shorty Mack دوست دختر خود را با یک خروس بزرگ خشنود داستانسکس با مامان می کند
دوست دختر قدیمی اش که مدتها دوستش داشت و او که مدتها در خواب خوابیدن از خوابش دیده بود ، به نگرو نگاه کرد. فکر بلافاصله با تعارف خود بمباران دختر را آغاز کرد و متوجه شد که دختر از چشمانش خجالت زده و در عین حال بسیار خوشحال از شنیدن چنین حرفهایی از کشاورز شروع به سرخ شدن از چشم می کند. از این رو ، هنگامی که او برای صیقل دادن به کلاه خود بر روی او صعود کرد ، پاهای خود را به طرف پهن کرد. بلند شد ، شلوار خود را بیرون آورد و در حضور معشوقه جدید ، غول خود را هدایت داستانسکس با مامان کرد که چشمان دختر را از جیب خود کوبید. اما او تصمیم گرفت عضوی قوی را در دهان خود بگیرد و مرد را بیضه کند. او در بالای صفحه می نشیند و شروع به تلاش کردن قلاب های سر اعضا می کند و این کار را با ظرافت انجام می دهد. سپس او به سخت پوستان بنیاد و اعتماد به نفس بیشتری بخشید.