مرد عینکی دوست داستان گایش مادر دختر خود را در آشپزخانه بکوبد
شخص اجازه نداد که دختران چشمانش را باز کنند تا اینکه او را به آشپزخانه برد. او از آنچه می دید تعجب کرد. او آشپزخانه تلویزیون بزرگ جدیدی را در آن قرار داد و فضای عوضی را افزایش داد. اما برای این کار او عشق ورزی خوبی می خواهد و وقتی موهای قهوه ای بین پاهای خود را لمس می کند ، دختر شل می شود و به مرد محاصره اجازه می دهد تا نوک سینه ها را لیس بزند. من روی زمین نشستم ، شروع کردم به استمناء خروس بزرگ و لیسیدن تخم مرغ. او روی سر آلت تناسلی مرد خورد ، در گوشه ی میز چمباتمه زد و پاهایش را روی میز گذاشت ، به طوری که راحت بود که مأمور نشستن بین آنها بنشیند و داستان گایش مادر بلافاصله نوک را به داخل واژن چرخاند تا اینکه متوقف شود. در موقعیت سوار و سرطان کشیده شده است. من خروس حنا را در دهانم فرستادم و سریعاً ارگاسم داشتم.