دختر را پدر دوست پسرش سکس یا مادر برد
کشاورز آن را دوست ندارد ، دوست دختر رویایی او را در رختخواب بیدار می کند. او سعی کرد او را ترغیب به ترك کند ، اما دختر به توجه مرد او نیاز داشت. او دور گردنش آویزان است ، شروع به بوسیدن می کند و آنقدر هیجان زده سکس یا مادر است که کشاورز مجبور است او را لعنتی کند.