خیاط 20 ساله با یک داستانسکس با مامان مشتری قدیمی رابطه برقرار می کند
پیرمردی با گل سرخ به یک خیاط جوان زیبا می آید تا روی یک لباس تقریباً تمام شده را امتحان کند. او لباس خود را درآورد و شروع به پوشیدن وسایل آماده کرد. ناگهان ، دختر شاهد طغیان شورش علیه پدربزرگ خود شد. خیاط به شدت مجروح شد و در مقابل پیرمرد نشست تا از او یک از داستانسکس با مامان بین ببرد. پس از آن ، یک دختر ناز بالای یک مشتری مشتری سالخورده نشسته و شروع به پرش فعالانه روی او کرد ، خوشحال شد و پدربزرگ خود را به ارگاسم آورد.